درفرهنگ ایرانی نگرشی مثبت نسبت به خانواده وجود دارد به طوری که آن را بهترین مکان برای زندگی افراد میدانند و تدابیری در جهت پایداری و تداوم آن میاندیشند. اما اطلاعات در مورد واقعیات زندگی خانوادگی بسیار ناچیز است. رسانهها به خصوص تلویزیون در تلاشهای خود برای حفظ خانواده، الگوهایی را ارائه میدهند .
وظایف والدین
درفرهنگ ایرانی نگرشی مثبت نسبت به خانواده وجود دارد به طوری که آن را بهترین مکان برای زندگی افراد میدانند و تدابیری در جهت پایداری و تداوم آن میاندیشند. اما اطلاعات در مورد واقعیات زندگی خانوادگی بسیار ناچیز است. رسانهها به خصوص تلویزیون در تلاشهای خود برای حفظ خانواده، الگوهایی را ارائه میدهند که هرچند زمانی مطلوب و مفید بودند اما با توجه به ویژگیهای اجتماعی کنونی قابل اجرا نیستند و در نتیجه از قصد اصلی یعنی بهبود روابط خانوادگی دور میشوند. عوامل متعددی دست به دست هم دادهاند تا وظایف ما را به عنوان والدین فرزندان ِ جامعهی کنونی بسیار سخت تر از والدینِ ما و والدینِ والدینِ ما نمایند!
مواجهه با این عوامل امری اجتناب ناپذیر است و عقل سلیم حکم مینماید تا خود را به مهارتهای لازم جهت رویارویی با معضلات آتی در ارتباط با تربیت فرزندان تجهیز کنیم.
رفتار نوجوانان امروزی به گذشتهها مشابهتی ندارد. طرز حرف زدن و نوع موسیقی که گوش میکنند، مثل زمان نوجوانی ما نیست. هر نسل جدیدی، برای توضیح این که چه چیزی باب میلش هست و چه چیزی را نمیپسندد، روش خاص خود را دارد و ما در مقام پدر و مادر بایستی به روش خودمان به وظایفمان عمل کنیم و از دنیای فرزندمان سر در آوریم: چه نوع مواد مخدری در
اجتماع رایج است وبه فروش میرسد؟ بازیهای رایانهای و تلویزیونی خشونتبار و اثر گذار بر رفتار نوجوانان، کدام بازیها هستند؟ و. . .
تا زمانی که ندانیم در دنیای نوجوانان چه میگذرد و تا وقتی که این آگاهیها را بدست نیاوریم، نمیتوان آن طور که باید و شاید با آنان احساس نزدیکی کرد.
یک راه برای کسب اطلاعات بیشتر، صحبت کردن با نوجوانان و دوستانشان است. اندکی مطالعه در مورد سرگرمیها، علایق و پدیدههای نوظهور در اجتماع کنونی که از جذابیت خاصی برای نوجوانان برخوردار هستند، ضروری میباشد. «یادآوری: خیلی از قطعههای موسیقی، مفهوم خاصی ندارد و به منظور ایجاد هیجانهای کاذب است!»
لازم است به موسیقی ای که نوجوان گوش میکند و به آن علاقه دارد گوش فراداد تا متوجه اشعاری که او از آنها لذت میبرد شد.
پدران و مادران موظف اند که پا به پای ترقی و تعالی زندگی فرزندشان گام بردارند. پدرو مادرها میتوانند با کشف آن چه در دنیای نوجوان اتفاق میافتد، از احساس و خواستههای آنان آگاهی یابند، آنان را دوست بدارند، و از روی خواستههای نوجوانان خود آنان را بیشتر بشناسند. بر این باور نباشید که باید مثل آنان عمل کنید، یا برای نشان دادن توجه و علاقهی خود، همانند نوجوانان حرف بزنید ! جوانان امروزی، بیشتراز هر زمانی، علاقه به ثبات و اعتقاد به مبادی و اصول سنتی و مقدماتی خود دارند. خودتان و عقایدتان را به روشی جدید و خلاق با نوجوانان در میان بگذارید. آنان واقعا انتظار چنین برخوردی را از جانب شما دارند: مثل، گرایش به قید و بندهایی که تنگ نظرانه و یا با روشنفکری تمام مورد بررسی مردم قرار میگیرند. در چند دههی گذشته، تغییرات اساسی در زندگی همهی ما به وجود آمده است. نوجوان ما برای موفقیت آتی خود نیاز دارد تا به ریشههای خانوادگی و سنتهای کهن رجوع کند.
با نگاهی به اطراف، نوجوانان زیادی را میتوان یافت که موهای خود را به اشکال عجیب و غریبی آرایش میکنند؛ که یکی از آنان میتواند فرزند ما باشد؛ اگر چه احساس خوشایندی را در ما ایجاد نمیکنند لیکن نباید موجب قضاوتهای غلط در مورد نوجوان و یا بر هم خوردن رابطهی والد فرزندی شود. حتی اگرمسالهای مهم تر از موی بلند نوجوانی در مد نظر قرار دارد، نباید موجب خراب شدن رابطهی بین اولیا و فرزندان شود.
به دلیل این که فکر میکنیم احساس ما بهترین و کاملترین است نباید اجازه دهیم تا اختلاف فرهنگی، دیواری میان ما و نوجوانان بکشد.
به خاطر داشته باشیم: اگرهمیشه دونفر باهم کاملا توافق داشته باشند، یکی از آن دو به درد نمیخورد!!
فرزندان راحت طلب از آسمان به زمین نیفتادهاند!
راحت طلبی صفتی است که همهی انسانها طالب آنند. اگر با شخصی روبرو شدید که خواهان راحت طلبی نبود یا شوخ است یا از جهاتی باید به او شک کرد !
رسیدن به آمال و آرزوها بدون تحمل رنج و مرارت از دیر باز آرزوی انسان بوده و هست. اما چنانکه واضح است این امر بهانهی همهی اختراعات و ابتکارات میباشد. کل اختراعات بشری در جهت راحت طلبی بودهاند. هر اختراع گامی در جهت آسان تر شدن زندگی انسان میباشد. پس چندان بی راه نیست که انسان را موجودی راحت طلب بنامیم.
ما حصل استفادهی بهینه از این صفت و قرار گرفتن آن در مسیر صحیح، هزاران اختراع، نو آوری و پیشرفت است که روزانه با آن مواجهیم. و استفادهی نادرست از این خصیصه، تربیت فرزندان راحت طلبی خواهد بود که همواره مصرف کنندهی تلاش دیگران میباشند، چه بسا خودما نیز در زمرهی این افراد باشیم!
متاسفانه رشد روز افزونی را در این زمینه شاهد هستیم. جوانانی که طالب امکانات، بدون زحمت یا زحمتی نا چیز هستند، جوانانی که همه چیز را با هم میخواهند، زود میخواهند و خوبش را هم میخواهند!
فرهنگ راحت طلبی پدیدهای یکباره و ناگهانی نیست. اصولا فرهنگ پدیدهای ناگهانی نیست. چرا که هر فرهنگی تاریخی را در پشت سر دارد. ظهورِ جوانِ آمادهخواه، بیارتباط با تربیت خانواده و اجتماع هم نیست. صرف نظر از عوامل اجتماعی که خود سوژهی چندین تز دکترا خواهد بود، تربیت خانواده خود نیز مبحث گستردهای است که در این جا تنها به مقدمهای از آن اشاره میشود.
با تولد اولین فرزند اقتصاد خانواده دستخوش تغییر میشود و این تغییر با تعدد فرزندان بیشتر میگردد.
مشارکت فرزندانِ خانوادههای کم درآمددر امراقتصاد خانواده امری اجتناب ناپذیراست. در این خانوادهها فرزندان زودتر وارد بازار کار میشوند. اما چیزی که از آن به عنوان فرهنگ راحت طلبی نام برده میشود، از خانوادههای متوسط به بعد شروع میشود و البته خانوادههای متوسط با مشکلات بیشتری در این زمینه مواجه هستند.
خانوادههایی که در آن پدر و مادر به سختی کار میکنند تا فرزندان درس بخوانند و آنان تا پایان دورهی تحصیلی و یافتن شغل مناسب درآمدی ندارند و در این خانوادهها فرزندان تا سالیانِ سال علاوه بر مخارج زندگی، پول تو جیبی هم دریافت میکنند.
در جوامع پیشرفته، بسیاری ازفرزندان از همان دوران کودکی و نوجوانی راههای درآمد زایی را آموزش دیده وعملا اجرا میکنند. فروش روزنامه، آب نبات و اجناس دست دوم خود و کارهایی از این قبیل، دست گرمیهایی جهت آشنایی با کسب درآمد محسوب میشوند. در صورتی که در جامعهی نه چندان پیشرفتهی ما این گونه کارها در نزد اغلب خانوادهها جایگاهی ندارد و ناخوشایند هم شمرده میشوند.
پدرو مادرها ترجیح میدهند فرزندانشان هرگز چنین درآمدهایی نداشته باشند.
این عدم آشنایی فرزندان با مسائل اقتصادی نه در زمان کودکی بلکه تا زمان جوانی ادامه مییابد و نتیجه آن که بسیاری از جوانان، تا سنین ازدواج همچنان به والدین خود وابسته میمانند. برخی مشکلاتی که کودکان ما به سبب ناآگاهی اقتصادی با آن مواجه خواهند بود عبارتند از: عدم آشنایی با ارزش پول و مراحل دستیابی به آن، بالا رفتن سطح توقعات، زیادهخواهی، زیادهروی و اسراف و. . . .
اولین و مهمترین آموزشها از خانواده شروع میشود و ماندگارترین آموزشها در خانواده صورت میگیرد. و نیز از شاخصههای یک جامعهی خوب، میزان رفاه افراد آن جامعه میباشد. و رفاه با اقتصاد در ارتباط مستقیم است. سوال اینجاست که: آیا افرادی که با اقتصاد آشنایی ندارند میتوانند دارای جامعهای باشند که از اقتصاد مناسبی برخوردار است؟
ما به عنوان والدین مسئول آموزش طریقهی صحیح زندگی به جگر گوشههای خود هستیم و در این بین، اقتصاد امری غیر قابل تفکیک از زندگی کنونی است. تا نظر شما چه باشد!
دوصدگفته چون نیم کردارنیست
تا آنجا که به نوجوانان امروزه مربوط میشود، اگرروی حرفی که میزنیم نمیایستیم، پس حرف نزنیم؛ اگربه حرفمان عمل نمیکنیم، پس موعظه نیز نکنیم. آنان به سهولت میتوانند از ورای گفتههای بدون عمل ما، گول زدن و به بیراهه رفتن ما را حدس بزنند. مثلا نوجوانان میدانند که دروغگویی، غیبت، زیرپا گذاشتن حقوق دیگران و قوانین (مانند قوانین راهنمایی و رانندگی)، استعمال دخانیات و مواد مخدر و. . . اعمالی نادرست هستند. وقتی که والدین خود دروغ میگویند و سپس فرزندشان را به دلیل دروغگویی سرزنش میکنند، فرزندان هرگز به آنان گوش نخواهند داد.
اگر دوست داریم که فرزندانمان به خداوند روی آورند و رهنمودهای اورا به کارگیرند، عملا به آنان نشان دهیم که ما نیز چنین هستیم و چنین می کنیم. این کار می تواند تاثیر ماندگاری از پدر در زندگی پسرش باقی بگذارد.
امروزه در جامعهی ما بچهها مفهوم ریا و دورویی را می دانند و هر روزه تاثیر آن را در اطراف خود مشاهده میکنند. خواستهی نوجوانان از پدرو مادرشان این است که به فرزندان نشان دهند، بیشتراز آن چه تصور میرود، از آنِ فرزندان خود و در کنار شان هستند. آنان میخواهند که پدر و مادر ماهیت والد بودن خود را هرچه بیشتر به آنان نشان دهند. در مقابل آنان به الگوهای مثبتی نیاز دارند که طبق آن عمل کنند. آنان چگونه روشهای مثبت را یاد خواهند گرفت، اگر چنانچه ما به آنان نشان ندهیم؟
برگرفته از سایت مجتمع فرهنگی آموزشی علامه طباطبایی